English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 284 (7371 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to make a long story short <idiom> قصه را کوتاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
zero U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeroes U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeros U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
shear U کوتاه کردن
short U کوتاه کردن
shorter U کوتاه کردن
shortest U کوتاه کردن
reef U کوتاه کردن
reefs U کوتاه کردن
clip U پشم چینی کوتاه کردن
clipped U پشم چینی کوتاه کردن
clippings U پشم چینی کوتاه کردن
clips U پشم چینی کوتاه کردن
abbreviate U کوتاه کردن
abbreviates U کوتاه کردن
abbreviating U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
shorten U کوتاه تر کردن
shortened U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
shortens U کوتاه کردن
shortens U کوتاه تر کردن
brief U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer U کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest U کوتاه کردن اگاهی دادن
formulate U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
curtailed U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
foreshorten U کوتاه نمودار کردن
foreshortened U کوتاه نمودار کردن
foreshortens U کوتاه نمودار کردن
truncate U کوتاه کردن
truncated U کوتاه کردن
truncates U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
poodle U پشم کوتاه کردن
poodles U پشم کوتاه کردن
clipping U عمل کوتاه کردن
clipping U کوتاه کردن
stag U کوتاه کردن
stags U کوتاه کردن
dock U بریدن کوتاه کردن
docked U بریدن کوتاه کردن
docks U بریدن کوتاه کردن
abridge U کوتاه کردن
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
chain shortening U کوتاه کردن زنجیری
change of leg U وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
correption U کوتاه کردن
cut off U کوتاه کردن
detruncate U کوتاه کردن
for brevity's sake U از بهر کوتاه کردن مطلب
heave short U کوتاه کردن زنجیر
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
razee U کوتاه کردن
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
shipshank U کوتاه کردن طولی
shorten in cable U کوتاه کردن زنجیر
shortening in U کوتاه کردن
syncopate U از میان کوتاه کردن
to bob one's head U کوتاه کردن موی سر کسی
to cut short U کوتاه کردن
to look in U کوتاه کردن
to rub through or along U سخت کوتاه کردن
truncation U خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
truncation error U خطای کوتاه کردن
vocoder U وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
To speak in a low voice. U آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
To deprive someone of access. U دست کسی را کوتاه کردن
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
Other Matches
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
miniature U کوتاه
concise U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
short U کوتاه
low U کوتاه
puny U قد کوتاه
of short duration U کوتاه
miniatures U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
pigmy U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
curtal U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pygmies U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
pigmies U کوتاه
bas relif U کوتاه
shortest U کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
scut U دم کوتاه
stockier U کوتاه
stockiest U کوتاه
stocky U کوتاه
succinct U کوتاه
dumpy U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
down U کوتاه
synoptic U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
shorter U کوتاه
stunting U کوتاه
stunts U کوتاه
dwarfish U کوتاه
stunt U کوتاه
little U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
spuds U چاقوی کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
short stories U داستان کوتاه
scurried U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
mezzanines U اشکوب کوتاه
simply stated U به بیان کوتاه
term paper U رساله کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
jog trot U یورتمه کوتاه
short story داستان کوتاه
intrim U کوتاه مدت
mezzanine U اشکوب کوتاه
chopped U گام کوتاه
half timber U الوار کوتاه
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
punched U کوتاه قطور
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
transient U فانی کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
pops U پاس کوتاه
hide bound U کوتاه فکر
short-circuits U اتصال کوتاه
chop U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
idyll U چکامه کوتاه
pop U پاس کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
shuffle U گام کوتاه
spud U چاقوی کوتاه
popped U پاس کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
canters U چهارنعل کوتاه
wool of short staple U پشم نخ کوتاه
space U زمان کوتاه
spaces U زمان کوتاه
short-term U کوتاه مدت
brachydactyly U کوتاه انگشتی
punch U کوتاه قطور
catnaps U چرت کوتاه
whiffet U سوت یا پف کوتاه
breeks U شلوار کوتاه
easy term U کوتاه مدت
brief description U شرح کوتاه
shortest U کوتاه مدت
basso relief U برجسته کوتاه
stumpy U کوتاه وپهن
catnapping U چرت کوتاه
punches U کوتاه قطور
britches U شلوار کوتاه
truncation U کوتاه سازی
coatee U دامن کوتاه
stump U خپله کوتاه قد
stumped U خپله کوتاه قد
conte U داستان کوتاه
stumping U خپله کوتاه قد
hidebound U کوتاه فکر
stumps U خپله کوتاه قد
cutty sark U دامن کوتاه
chiton U قبای کوتاه
chitchat U صحبت کوتاه
catnapped U چرت کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
by pass U اتصال کوتاه
catnap U چرت کوتاه
draw in U کوتاه شدن
vamp U جوراب کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
detruncation U کوتاه شدگی
chip shot U ضربه کوتاه
tunicle U لباس کوتاه
cantering U چهارنعل کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
dogmatist U کوتاه فکر
briefest U کوتاه مختصر
briefer U کوتاه مختصر
briefed U کوتاه مختصر
wracks U چهارنعل کوتاه
wracked U چهارنعل کوتاه
brief U کوتاه مختصر
racks U چهارنعل کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
escopette U قرابینه کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
laconic U کوتاه موجز
laconically U کوتاه موجز
gnomical U کوتاه لب نویس
unabridged U کوتاه نشده
fubsy U کوتاه وکلفت
one track U کوتاه فکر
drop in <idiom> U دیدار کوتاه
To back down . U کوتاه آمدن
tutus U دامن کوتاه
tutu U دامن کوتاه
short-lists U فهرست کوتاه
short U کوتاه مدت
mini-skirts U دامن کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
mini-skirt U دامن کوتاه
canter U چهارنعل کوتاه
shorter U کوتاه مدت
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
racked U چهارنعل کوتاه
short-listing U فهرست کوتاه
short-listed U فهرست کوتاه
short-list U فهرست کوتاه
rack U چهارنعل کوتاه
curtly <adv.> U بصورت کوتاه
compendiously <adv.> U بصورت کوتاه
briefly <adv.> U بصورت کوتاه
cantered U چهارنعل کوتاه
short circuit U اتصال کوتاه
low frequency wave U موج کوتاه
paddling U پاروی کوتاه
paddles U پاروی کوتاه
paddled U پاروی کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
short blast U بوق کوتاه
curtailment U کوتاه سازی
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
playlet U نمایش کوتاه
short blast U سوت کوتاه
lop sided U کوتاه و بلند
strop U طناب کوتاه
pygmies U ادم کوتاه قد
short burst U رگبار کوتاه
short splice U پیوند کوتاه
short shunt U شنت کوتاه
short service line U خط سرویس کوتاه
short brittle U شکننده- کوتاه
poops U صدای کوتاه
poop U صدای کوتاه
manakin U ادم کوتاه قد
anecdote U قصهء کوتاه
short lived U کوتاه مدت
steep taper U مخروط کوتاه
short return U برگشت کوتاه
short run U کوتاه مدت
short run U مدت کوتاه
morello U گیلاس دم کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
novelet U داستان کوتاه
novella U رمان کوتاه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com